شاید در اطراف تان دخترهای مجرد زیاد داشته باشید.این دختران معمولا ساکنین دهه 50 و 60 زندگی هستند. معمولا وقتی افراد مختلف اعم از دوست،آشنا،غریبه با این دختران مواجه می شوند، برای آنها دعا می کنند، یک بخت خوب به سراغشان بیاید. مطمئنا نیت خیر است اما این کار در روحیه این افراد چه بازتابی دارد؟
در جامعه ی در حال گذار ما که ازدواج کردن پیچیده تر از گذشته شده، تعداد دختران مجردی که هنوز امکان ازدواج پیدا نکرده اند افزایش یافته است. در این مطلب درباره مشکلاتی که این دختران در خانواده و جامعه با آن مواجه هستند صحبت می کنیم.
قدیم تر ها سیستم ازدواج غالباً به این صورت بود که یک نفر واسطه می شد و پسر و دختری را که در دوست و فامیل و آشنا می شناخت و بین آنها تناسبی می دید به هم معرفی می کرد. خب آن زمانها مردم بیشتر در جریان حال و روز و زندگی هم بودند، بیشتر با هم رفت و آمد داشتند و همدیگر را بهتر می شناختند، معیارهای ازدواج جوانان آن دوران نیز با حالا تفاوتهایی داشت. این روند ادامه داشت تا وقتی که مدرنیته وارد زندگی ها شد. نمی خواهم بگویم که مدرن شدن و با دنیای مدرن آشنا شدن نباید اتفاق می افتاد اما به اندازه فایده هایش، تبعاتی هم داشت و دارد. به روز شدن بدون یاد گرفتن سواد ممکن نبود، پس همه ملزم به آموختن شدند و الحق و الانصاف که دختران در این زمینه خوش درخشیدند.
اما امروز خیلی موارد تغییر کرده است، از جمله تمایل پدر و مادرها به زود شوهر دادن دخترانشان، معیارهای ازدواج دخترها و پسرهای جوان، میزان ازدواجهای فامیلی ، سیستم رفت و آمدهای بین خانواده ها و همسایگان و خیلی موارد دیگر. کم کم آشنایی و شناخت خانواده ها از هم و تعداد واسطه های معرف کمتر شده، در نتیجه خواستگاران مناسب کمتر می شود و باعث بالا رفتن سن دختران شده است. در این شرایط خانواده ها که هنوز جایگزینی برای معرفهای قدیمی و باز کردن مجدد پای خواستگاران به خانه سراغ ندارند و نمی دانند با وضعیت جدید چه کار کنند، اما نکته حائز اهمیت این است که دختران مجرد بیشتر از پدر و مادرهایشان تحت فشار هستند و به اصطلاح چوب دوسر سوخته محسوب می شوند. حال ببینیم در این کارزار چه فشارهایی که بر دختران مجرد وارد می شوند؟
ادامه مطلب